ناب ترین آرامبخش

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

مدتی بود که سردرد امانش را بریده بود. تا این که چند ماه پیش بعد از مراجعه به پزشک و آزمایش های مختلف، تومور مغزی اعلام شد. اوضاع عمه جوانم که 35 سال بیشتر ندارد روز به روز وخیم تر می شد و حاذق ترین اطباء هم از او قطع امید کردند. در نهایت هم گفتند تا شهریور بیشتر مهمان شما نیست و دیگر به دنبال معالجه نباشید و راحتش بگذارید. اوضاع خانواده به هم ریخته بود. کم کم خودمان را برای نبودنش آماده می کردیم تا این که او را نزد یکی از معروف ترین و حاذق ترین اطبای طب سنتی بردند و بعد از شروع دوره درمان، حال عمه جان رو به بهبودی رفت و اکنون نه تنها عمه را از دست ندادیم بلکه با برگشتن نور امید به قلب هایمان، روز به روز شاهد درمان و بهبودی اش هستیم.
 
پی نوشت اول: اللهم اشفع کل مرضانا
 
با موفقیت هایی که طب سنتی در معالجه سخت ترین بیماری ها کسب کرده، جا دارد که تجربه خودم را در اختیار بگذارم. و مهم تر آن که طب سنتی به هیچ وجه بیمار را نا امید نمی کند و این مساله از هر دارویی برای بیمار حیاتی تر است. به امید آن که به لطف الله همه بیماران شفای عاجل بیابند.
 
پی نوشت دوم: کتاب خوب بخوانید
 
دختران آفتاب را بخوانید. تقریظی که رهبر عزیزمان بر آن نوشتند مجالی برای توضیح حقیر باقی نمی گذارد.
۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۷ ، ۰۰:۱۹
ایران دخت

ازدواجش به شیوه سنتی بود. اوایل مردش را خیلی دوست داشت و از زندگی اش راضی بود. تا این که چند وقت پیش سفره ی دلش را باز کرد؛ دل زده شده بود، می گفت انگار چیزی در زندگی کم دارد. گم شده اش عشق بود؛ عشقی که بنظرش باید قبل از ازدواج بینشان واقع می شد تا شاید زندگی اش را گرم تر می کرد. بخاطر آوردم چندین بار بین صحبت هایش از رمان هایی که می خواند تعریف می کرد؛ آن هم رمان های بی محتوای اینترنتی.

پی نوشت اول: رمان بد هم غفلتکده ای دیگر همچون میکده است.

مدت هاست کتاب نخواندن زخمی شده بر پیکره فرهنگی مان، اما اکنون به لطف گوشی و شبکه های اجتماعی، رمان های بی محتوای اینترنتی که مروج بی بند و باری و ضد ارزش ها هستند، مخاطبان بسیاری پیدا کرده اند و چون سمی مهلک بر روح و روان می نشینند. در کتاب آیینه جادو ی شهید آوینی خواندم؛ سینما و تلویزیون غفلتکده ای دیگر همچون میکده است. فکر می کنم باید اکنون داستان و رمان بد را هم به آن اضافه کرد.

پی نوشت دوم: وقتی ارزش ها عوض می شوند، عوضی ها با ارزش می شوند.

چندتا از این رمان ها را خواندم. گذشته از ایرادات فنی بسیار پر بود از تغییر هنجارها. و مشکل اینجاست که عمده مخاطبان آن نوجوانان و جوانانی هستند که بجای مطالعه کتاب های ارزشمند به این ها روی آورده اند و ذهنیتشان درباره ضد ارزش ها عوض می شود. وقتی این رمان ها قابلیت این را دارند که یک زن را نسبت به زندگی دلسرد کنند، اثر به مراتب مخرب تری بر جوانان مجرد دارند.

پی نوشت سوم: پادزهر

استادی می گفت: اگر قصد مطالعه دارید، هر کتابی را نخوانید. چون کتاب بد مثل خوردن غذای مسموم است.

همان چندتا را که از سر کنجکاوی خواندم من را هم مسموم کرد. به دنبال ضد سمی از جنس خودشان بودم. یک کتاب خوب با محتوا و ارزشمند.

یادت باشد را که خواندم چون پادزهری بود که اثر این سم را خنثی کرد.





۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۹۷ ، ۰۸:۳۲
ایران دخت